اکران فیلم سینمایی آزمایشگاه به کارگردانی حمید امجد، بهانه ای شد تا عوامل این فیلم را به خبرگزاری سینمای ایران دعوت کرده تا در رابطه با آزمایشگاه گفت و گو کنیم. حمید امجد و افشین هاشمی مهمانان ما در این نشست خبری بودند. در ابتدای نشست، امجد که بعد از سال ها فعالیت در تئاتر، اولین فیلم سینمایی خود را ساخته است، از منتقدان سینما گلایه و اشاره کرد که تمامی نقد هایی که در رابطه با این فیلم انجام شده همگی با پیش فرض همراه بوده است.
« اگر میگویم سوال ها اغلب تکراری است و ناچارم می کند مدام جواب های تکراری بدهم، بیشتر به دلیل پیشداوری ها در باره فیلم و در باره خودم است. انگار هیچ فرقی نمی کرده من چه فیلمی بسازم، سوال ها همچنان یکسان است، سوال هایی که میتوان بدون دیدن فیلم هم پرسید. بنابراین گلایه ام نه از نقد است نه از سوال؛ بلکه از پیش فرض ها و پیشداوری ها است. طبعاً ترجیح میدهم فیلم دیده شود و سوال از خود فیلم باشد. آرزو دارم هر کس بعد از بی واسطه دیدن فیلم، وارد مکالمه با خود فیلم یا درباره آن شود.»
شاید این پیشداوری ها بیشتر به این دلیل است که همه حمید امجد را یک کارگردان تئاتر میدانند تا یک کارگردان سینما، به همین دلیل انتظار دارند که اولین انتخاب امجد برای ورود به سینما یک فیلم جدیتر باشد، چرا باید چنین نگاهی به کارگردانی که از تئاتر وارد سینما میشود، وجود داشته باشد؟
نمی دانم و اصلاً نمی فهمم چرا باید فکر کنیم هر کس در تئاتر کار می کرده بعدش باید فیلم «جدی» بسازد! اصلاً مگر من در همان تئاتر آثار کمدی اجرا نمی کردم؟ یا اصلاً آیا کمدی ساختن کاری غیرجدّی است؟ فیلم با هر لحنی، مهم این است که درست ساخته شود؛ طبقه بندی بر حسب موضوع «جدی» یا «کمدی» دیگر چه صیغه ای است؟ اما چنین نگاهی تنها منحصر به من نیست، این نگاه به صورت عام وجود دارد و بر اغلب قضاوت ها و نقدهای مبتنی بر پیشداوری حاکم است؛ مبتنی بر تصورها و اطلاعات ناقص از زندگینامه سازندگان آثار؛ که بر فرض های نادرست استوار است و به ساختار خود اثر هم ربطی ندارد. فرض هایی مانند اینکه اثر کمدی اثری جدی نیست یا اینکه اگر کسی سابقه تئاتری دارد نباید اثری کمدی ارائه دهد، از جمله این فرض های نادرست است.
در فرهنگ شفاهی ما، ظاهراً برای هر کس که به قلمرو تازه های پا می گذارد، پیشاپیش دلیل یا بهانه ای برای غریبه دانسته شدن وجود دارد. اگر کسی مرا به عنوان نویسنده یا کارگردان تئاتر نمی شناخت و هیچ پیشینه حرف های نداشتم، این فرض ها که میزانسن فیلم «آزمایشگاه» میزانسنی تئاتری است پیدا نمی شد. این قبیل داوری ها قبل از دیده شدن فیلم شکل می گیرد و از خود فیلم حاصل نمی شود. در پی مکالمه و مفاهمه هم نیست، در پی «دیگری» سازی است. جامعه ای که منتقدان و اهل مطبوعات و نمایندگان فرهنگیاش چنین بی حوصله اند و چنین با حکم های پیشاپیش قرار است تکلیف همه را روشن کنند، محصول عمده فرهنگی اش هم می شود برچسب های «دیگری»سازی، تا او یا حذف شود یا مثل بقیه کار کند.
قبل از «آزمایشگاه»، فیلمنامه دیگری نیز در دست داشتید، دلیل انتخاب شما برای ساخت این فیلم در ژانر کمدی چه بود؟
پیش از «آزمایشگاه» فیلمنامه های دیگری هم داشتم که هیچکدام به دلایل مختلف به مرحله ساخت نرسیدند ــ بعضی مجوز نگرفتند، بعضی تهیه کننده یا سرمایه گذار نداشتند ــ و تصادفا «آزمایشگاه» بود که امکان ساختش فراهم شد. من نه اکراهی از ساختن «آزمایشگاه» داشتم و نه اصراری خاص به ساختنش. اما قطعی شدن ساخت آن نتیجه مجموعه این شرایط بود.
و اما به ژانر کمدی اشاره کردید. «کمدی» در اصل فراتر از ژانر است (نورتروپ فرای آن را یک «میتوس» یا «فراـ ژانر» می نامد) و زیرشاخه هایی دارد که آنها را با عنوان «ژانر» می شناسیم. اما در سینمای ایران، نه فقط تولید کمدی، که تولید انواع دیگر فیلم هم، به شکل گیری «ژانر» منجر نشده است. «ژانر» قالبی است با عناصر مشترک و ساختارهای تکرار شونده، که در اصل از نظام تولید استودیویی می آید و کارکردش ارتقاء کمّی و کیفی تولید انبوه و تربیت نیروهای متخصص و فضا و ابزار مشترک برای هر گونه از فیلم است. در سینمای ایران نه آن نظام تولید انبوه استودیویی شکل گرفته و نه ساختار درونی اکثریت فیلم ها از الگوهای ساختاری ژانرهای مشخص و واحد تبعیت می کنند. شکل نگرفتن تولید در قالب ژانر، فی نفسه نه ارزش است نه ضد ارزش. در بخش غالب سینمای اروپا هم نظام تولیدی که به شکل گیری ژانرها منجر شود وجود ندارد، اما سینمای امریکا با اقتصاد ویژه و نظام تولیدش ژانرها را سامان داده و تداوم بخشیده. مشکل ساختاری سینمای ایران با ژانر اما بحث دیگری است.
آقای امجد در سینمای کمدی ایران، اکثر تولیدات شبیه هم بوده و سینماگران بیشتر به سمت تولید آثار سخیف در کمدی پیش میروند و مخاطب خاصی ندارند، دلیل این امر چیست؟
امجد: من فقط درصد ناچیزی از فیلمهایی که شما اشاره می کنید را دیده ام. تلاش کرده ام آثار برجسته تر را از دست ندهم، اما به همه فیلم ها اشراف ندارم و به همین دلیل قضاوتم در این مورد دقیق نخواهد بود.
افشین هاشمی : ولی من اغلب فیلم ها را دیده ام. آنچه امروز به عنوان فیلم کمدی در بازار وجود دارد، کمدی نیست، می توان آنها را نوعی ملودرام سطحی و گاه بازسازیِ فیلم فارسی های قدیم ارزیابی کرد. معمولا این دسته فیلم ها یک شخصیت جذاب و بامزه هم دارند که در ملودرام به او می گویند «یاور قهرمان». نمونه آن در سینمای قدیم ایران تقی ظهوری است در کنار فردین، یا بیک ایمانوردی در فیلم هایی که خودش قهرمان نبود و یاور آرتیست دیگری می شد. این نوع فیلم ها را نمی توان کمدی دانست، اما گرایشی به طنازی و بامزگی هم در آنها وجود دارد. با بازسازی این دسته فیلم ها یا آن نگرش، فیلمی تولید می شود که حتی اگر تکه هایی خنده دار هم داشته باشد ربطی به سینمای کمدی ندارد.
در مقابل، فیلم هایی مانند «ورود آقایان ممنوع» به کارگردانی رامبد جوان یا «خوابم می آد» به کارگردانی رضا عطاران نمونه های خوب فیلم کمدی هستند. از این منظر می توان گفت در ایران فیلم کمدی بسیار کم ساخته می شود و فیلم های سخیفی که به عنوان کمدی به مخاطب عرضه می شوند، زیادند اما در واقع کمدی نیستند.
امجد : آنچه افشین توضیح داد و من هم گه گاه نمونه هایی از آنها را دیده ام، همان مشکل ساختاری سینمای ایران با مقوله ژانر را نشان می دهد. در اغلب این فیلم ها هم قهرمان بزن بهادر وجود داشته، هم وردستِ بامزه، و هم مثلاً دختر عاشق یا مظلوم و... اما کلیت فیلم از ساختار واحد و منسجمی، مانند ساختار قهرمانی، یا کمدی، یا رمانتیک و... تبعیت نمی کند. یعنی فیلم ها از پاره هایی بی انسجام از عناصر ژانرهای مختلف استفاده می کنند که کنار هم چیدنشان منجر به شکل دادن ساختار یک ژانر مشخص نیست. شاید به دلیل تداوم میراث این نوع فیلمسازی از سینمای قدیم ایران است که امروز نمی توان بسیاری از آثار را کمدی نامید. اینکه در فیلمی بامزگیهایی از کسانی ببینیم به معنای شکل گرفتن ساختار منسجم کمیک نیست و «ژانر» هم نمی سازد.
----------------------------
گفتوگو: نیوشا روزبان
سهشنبه ۶ تیر ۱۳۹۱ - ۱۴:۰۴
گزارش نشست«آزمایشگاه»1/
حمید امجد: محصول جامعه فرهنگی بی حوصله برچسب زدن است
سینماپرس-گروه سینما/ حمید امجد در نشست فیلم «آزمایشگاه» سینمای ایران را بدون ژانر مشخص دانست و عنوان کرد در جامعه ای که نمایندگان فرهنگی اش بی حوصله اند با حکم های از پیش مشخص شده تکلیف همه چیز را روشن می کنند.
اخبار مرتبط
-
«آزمایشگاه» 120 میلیون تومان فروخت
-
گزارش نشست«آزمایشگاه»1/
حمید امجد: محصول جامعه فرهنگی بی حوصله برچسب زدن است
-
«آزمایشگاه» و «شور شیرین» اکران می شوند
-
نگاهی به فیلم «آزمایشگاه»
لیز خوردنی بی انجام بر پوست خربزه
-
آزمایشگاه در فرهنگسرای فردوس نقد میشود
-
امجد در نقد و بررسی فیلم سینمایی«آزمایشگاه»:
برای سینمایی که به شدت میل به کلیشه دارد تجربههای جدید ستودنی است
-
گزارش نشست « آزمایشگاه» 2/
افشین هاشمی: برخی بازیگران به تنبلی میگویند خلاقیت!
-
مروری بر فیلم «آزمایشگاه»
سوپرمن تقلبی با نان محلی علیه کاراکترهای شلخته
-
گزارش تصويري نشست فيلم سينمايي «آزمايشگاه» در خبرگزاري سينماي ايران
ارسال نظر